نشست نقد گرافیکی مجله رشد برهان ریاضی متوسطه اول
گرافیک در خدمت محتوا یا محتوا در خدمت گرافیک
گزارش نشست نقد گرافیکی مجلة رشد برهان ریاضی متوسطه اول
سپیده چمنآرا - سردبیر مجلة رشد برهان ریاضی متوسطه اول
رشد برهان ریاضی برای دانشآموزان متوسطه اول چاپ میشود. اکنون که این مطلب را میخوانید، این مجله بیست و سومین دورة انتشار خود را به پایان میبَرَد. موضوع این مجله، فقط ریاضیات است؛ و همین امر چالشها و سختیهایی در مراحل مختلف کار ایجاد میکند که برای من، -به عنوان سردبیر فعلی این مجله- شیرینی انجام یک کار آموزشی-فرهنگی را دو چندان میسازد. علاوه بر تهیة محتوای مناسب و خواندنی مرتبط با ریاضیات برای دانشآموزان پایههای هفتم و هشتم و نهم - که به دلایل مختلف؛ ویژگیها و سختیهای خود را دارد، قالب و گرافیک مناسب نیز، اهمیت فراوان دارند؛ گرافیکی که هم جذابیت کافی برای دانشآموزان این سن داشته باشد، هم آنها را به خواندن مطالب ترغیب کند، هم تا حدودی از خشکی یا جدی بودن محتوا بکاهد، و هم به درستی و دقتِ محتوای ریاضی و آموزشی مطلب لطمه نزند.
مجلة رشد برهان ریاضی متوسطه اول از مهر 95 از حالت فصلنامه به ماهنامه تبدیل شد و از یک مجلة دورنگ، که از نظر امکانات گرافیکی و دشواری کار، تفاوت چندانی با سیاه و سفید نداشت، به یک مجلة تمام رنگی تبدیل شد. این دو تغییر مهم و اساسی همزمان شد با حضور آقای حسین یوزباشی به عنوان طراح گرافیک مجله. او با ایجاد تغییرات در یونیفورم و گریدها و سرکلیشههای مجله و طراحی پیکتوگرامها، و طراحی نشانة «برهان» و تعریف هویت مجله متناسب با این نشانه، تغییرات اساسی در گرافیک مجله ایجاد کرد. از سوی دیگر، تحریریة مجله نیز با بهرهگیری از عنصر رنگ و قالبهای متنوع ژورنالیستی، با همفکری با گرافیست مجله و دیگر طراحان گرافیک در دفتر مجلات رشد، اقدام به تولید محتواهایی نمودند که امکان استفاده از قابلیتها و امکانات گرافیکی در مجله را بیشتر سازد.
به منظور بازخورد گرفتن از تمام تلاشهایی که در زمینة گرافیک مجله طی دو دورة بیست و یکم و بیست و دوم انتشار ماهنامة برهان صورت گرفته بود، تا یک مجلة مناسب و با کیفیت و جذاب برای مخاطبان آن تهیه و عرضه شود، و برای این که حرکت به سوی بهتر شدن مجله متوقف نشده و با بهره از نظر کارشناسان صورت گیرد، برای نقد گرافیکی مجله، از تعدادی از صاحبنظران این حوزه در داخل و از خارج از دفتر انتشارات و تکنولوژی آموزشی دعوت به عمل آمد. نشست نقد روز شنبه؛ دهم تیرماه 1396 برگزار شد. در این نشست افراد زیر حضور داشتند: محمد ناصری؛ مدیر مسئول مجلات رشد، سپیده چمنآرا؛ سردبیر مجله، حسین یوزباشی؛ طراح گرافیک مجله، پری حاجی خانی؛ مدیر داخلی مجله، خانمها: فریبا بندی (گرافیست مجلات)؛ روشنک فتحی (گرافیست مجلات) و آقایان: محب الله همتی (مشاور مجلات ماهنامه)؛ کاظم طلائی (مدیر هنری)؛ کورش پارسانژاد (کارشناس و مشاور هنری)؛ ایمان اوجیان (گرافیست مجلات)؛ روحالله محمودیان (گرافیست مجلات)؛ مهران نعمت الهی (مسئول واحد تولید و فنی)؛ سید حمید شریفی، صابر شیخ رضائی، و علیرضا پوراکبری که از خارج از دفتر مهمان نشست بودند.
آنچه در ادامه میخوانید، فرازهایی از نظرات حاضرین در این نشست دربارة گرافیک مجله است. در همان جلسه دربارة تعدادی از موضوعات مهم مانند تصویرسازی، جلدها، و نام مجله (واژة «برهان») بحثهایی با آقای یوزباشی صورت گرفت که تکرار آنها، از حوصلة خوانندگان، خارج است.
متن کامل در ادامه مطلب
مجلات رشد جریانساز هستند
شریفی: همانطور که دوستان مطلع هستند محتوا موقعی به خوبی در دسترس مخاطب است که با بهترین کیفیت ارائه بشود. گاهی عواملی باعث میشود که محتوای بسیار خوب و عالی که برای آن زحمت کشیده میشود مورد استفاده مخاطب قرار نمیگیرد چون قالب ارائه، قالب درستی نیست و کیفیت مناسب ندارد. خصوصاً در نشریات و مجلاتی که جنبهی فرهنگی دارند این مشکل بیشتر دیده میشود؛ بهخصوص مباحثی که محتوایشان برای مخاطب کمی سخت است یا از پیچیدگیهای خاصی برخوردارند، مانند ریاضی. این معمولاً باعث میشود که گرافیک و ویژگیهای تصویری و قالبهای بصری رها میشود و توجه جدی بهشان نمیشود. در صورتی که برعکس؛ ما در این نوع مطالب نیاز داریم که درمخاطب رغبت مطالعه ایجاد کنیم و خواندن مطالبی را که دشوار است، راحت بکنیم و خُب الحمدالله احساس میشود در این نشریه این اتفاق افتاده است. مجموع گرافیک رشد و مجلات رشد خصوصاً در دهة شصت جزء مجموعههایی بوده که در فضای گرافیکی جامعه جریانساز و تأثیرگذار بود. من خاطرم هست که آن دوره آقای کشاورز کتابی هم تحت عنوان گرافیک رشد درآوردند. نشریات علاوه بر محتوا و موضوعاتی که مطرح میکنند، در ارتقای سواد بصری جامعه نیز بسیار تأثیرگذارند؛ خصوصاً که این نشریات رشد برای گروه سنی کودک و نوجوان هستند که کاراکتر و شخصیتشان درحال شکلگیری است. اگر ما در این امور اهتمام داشته باشیم، یقیناً در دریافتهای فرهنگی و هنری این افراد در آینده مؤثر خواهد بود. متأسفانه در جامعة ما خیلی برای این امور اهتمام نمیشود. با دیدن نشریة برهان احساس کردم که حالا یا با برنامه یا بدون برنامه این اهتمام در این نشریه وجود دارد و بسیار جای خوشحالی است. این نکته را به این جهت گفتم که تأکید کنم شما علاوه بر این که دارید محتوای خودتان را ارائه میکنید و سعی میکنید به بهترین شکل ارائه کنید تا مخاطبتان به صورت کامل آن را دریافت کند، دارید به جنبههای بصری و ارتقای بصری جامعه هم کمک میکنید.
این مجله ویژگیهای مثبت زیادی دارد. یکی از نکات مثبت و جالب توجه این نشریه این است که وقتی که همهی شمارههای یک دوره را میبینیم احساس میشود که یک کاراکتر ، یا یک شخصیت دارد، یک هویت بصری، یک برنامه دارد. در عین حال احساس میکنیم تعاملی بین اعضای گروه تیم تولید وجود دارد خصوصاً بین طراح گرافیک و مدیر هنری و سردبیر و مسئولین بخش تولید که این در یک نشریه بسیار لازم است؛ حتی فراتر از امور گرافیکی. به عنوان نمونه این که تصویر چه کیفیتی داشته باشد، چگونه عکاسی بشود، حتی در انتخاب ترتیب و توالی مطالب. مثلاً در بعضی از مطالبِ شما،، فشردگی زیادی در عناصر بصری وجود دارد: نمودارها، جداول و از این قبیل. گاهی اوقات دز یک شماره چند تا مطلبِ این شکلی هست که بهتر است با تعاملی که با گرافیستتان دارید، ترتیب آنها را طوری تغییر بدهید که جای تنفس برای مخاطب بگذارد. نکتة دیگر این که در این مجله، از عناصر بصری، رنگ و ویژگیها و قابلیتهای گرافیکی برای ایجاد تنوع و جذابیت برای مخاطب بهره برده شده: همهی سرکلیشهها، سرفصلها، حتی یونیفرم جلد و ساختار کلی گرافیک نشریه. متأسفانه سابقاً در نشریات ریاضی که در آنها وجه آموزشی غلبة بیشتری داشت به این موضوع کمتر فکر میشد؛ به خصوص که معمولاً تصور میشد این جذابیتها فقط برای گروه سنی کودک است. چند نکته هم هست که میتواند کمک کند نشریه بهتر شود: یکی این که سعی کنید خصوصیتهایی را که در یک شماره ایجاد میکنید، در شمارههای بعدی به صورت تکراری استفاده نکنید. اگر بنا به دلایلی میخواهید تکرار کنید سعی کنید تغییراتی در آن ایجاد بکنید؛ این تغییرات میتواند به واسطه رنگ یا به واسطة اندازه یا محل قرارگیری باشد؛ که خب من احساس میکنم که آقای یوزباشی به این موضوع توجه داشته است و در بسیاری موارد اینها را انجام داده، در بعضی موارد هم احساس میشود که هنوز آن قابلیت تکرار را برای ما دارد. نکتة دیگر این که گاهی اوقات این رنگها مانع سهولت خوانایی میشود. چون اصل اولیه در یک نشریه این است که ما مطالب را به راحتی پیدا بکنیم، و بدون هیچ مانع و سختی به راحتی بخوانیم و در مراحل بعد زیباشناسیهای خاص و جذابیتها و تنوع را در صفحه ایجاد کنیم.
برهان، یکی از بهترین مجلههای رشد
پارسانژاد: من فکر میکنم در مجموع برهان یکی از بهترین مجلههای رشد است. این را بدون هیچ تعارف میگویم. دلیلش هم این است که به یک تشخص و ساختار خاص گرافیکی رسیده است و خُب، این برمیگردد به ذهنیتی که حسین یوزباشی دارد. عموماً نشریات عمومی این دفتر نسبت به مجلات تخصصیاش از نظر طراحی گرافیک خیلی موفقترند. من فکر کنم مهمترین دلیلش هم این باشد که در مجلات عمومی ما با تنوع موضوع مواجه هستیم؛ قصه و داستان و شعر وگزارش و خبر و بقیه موارد که معمولاً طراح گرافیک را به تولید اثری با تنوع خاص و با اون شیرینکاریهایی که دوست دارد انجام دهد ترغیب میکند. وقتی موضوع مجلهای تخصصی میشود، یک مقدار کار برای طراح مشکلتر از مجلات عمومی میشود. اینجا من باید هم به خانم چمنآرا و هم به حسین عزیز تبریک بگویم؛ به خاطر ذهنیتی که ایشان دارند، نوع زیباییشناسی که در کارهای گرافیکیاش هست و اینکه در تصویرگری هم دستی دارد آن هم با خصلتهای گرافیکی خاص، تصاویر استریلیزه شده، ساده و با رنگهای تخت که اینها با این مجموعه ذهنیت باعث شده که برهان مجلهای بشود با ساختار در اصل درست گرافیک که من فکر میکنم در مجلات تخصصی این دفتر یکی از بهترین مجلات باشد.
من فکر میکنم یکی از چیزهایی که در ایجاد یک مجله با این کیفیت خیلی مثمر ثمر بوده، تعامل و گفتگو و اعتمادی بوده که بین شما به عنوان سردبیر و آقای یوزباشی وجود داشته که شانس بزرگی هم برای شما بوده و هم برای خود مجله. حالت مشابهاش در روابط بین ایمان اوجیان با آقای قربانی بود. طراح گرافیک گاهاً میآید و در محتوا هم تأثیرگذار میشود و ممکن است آن را کم و زیاد کند، یا شکل محتوا را به فراخور آن شکلی که قرار است پیدا بکند عوض کند مجله جوان هم همین خصوصیتها را داشت و نتیجهاش این بود که «جوان» هم به یک تشخص گرافیکی رسیده بود که مهمترین حسنش این است که شبیه به جریانات گرافیکی روز و متأثر از روش طراحان گرافیکی دیگر نیست. یعنی وقتی مجله را ورق میزنید احساس میکنید که این کار حسین یوزباشی است با ذهنیت خودش، اون کار ایمان اوجیان است با ذهنیت خودش. چند نکتهی دیگر هم هست که در اصل انتقاد نیست، بلکه دارم بلند بلند فکر میکنم دربارة این که مجله شکل بهتری پیدا کند در جلسهای که پارسال دربارة همین مجله داشتیم من روی استفادة زیاد از رنگ و حضور زیاد آن در مجله برهان صحبت کردم. این دوره را که ورق میزنم احساس میکنم که آقای یوزباشی نسبت به دورهی قبلی مهارشدهتر از رنگ استفاده کردند. البته او توانایی خوبی در به کارگیری انواع رنگها در کنار هم دارد. چون این کار بسیار سخت است و وقتی تعداد رنگ از سه تا بیشتر میشود، معمولاً جمع کردن آن برای طراحان گرافیک سخت میشود. البته هنوز من احساس میکنم رنگها گاهاً زیاد استفاده میشوند. دیگر این که آن بازیهای روی تیترها به نظر من خیلی خوب است و به تنوع کمک کرده که در کنار تنوع، وحدت و یکپارچگی تفکر در آن هست و این یک نکتهی بسیار مهم در طراحی گرافیک مجله است که شما تنوع داشته باشی اما در تمام صفحات مجله و یک دوره، وحدت تفکر وجود داشته باشد.
به قول مرحوم ممیز، مجله یک محوطه است و این شانس را هر کسی ندارد که مجله کار کند، به دلیل اینکه مجله یک سری خصوصیتهایی دارد به خاطر توالی انتشارش به خاطر اینکه طراح گرافیک باید به یک تعداد قابل توجهی صفحه فکر کند؛ حالا شصت و چهار صفحه، هشتاد صفحه بعضی مجلهها صد صفحه است. اینکه گرافیست بتواند در یک زمان محدود برای این صفحهها یک فکر بزرگ بکند، باعث صیقل داده شدن ذهن طراح میشود و معمولاً گرافیستهایی که سوابق کار مجله دارند گرافیستهای موفقتری هستند. آن کسی که قدر چنین محوطهای را بداند طبیعی است که تلاش میکند که برای هر دو صفحه بنشیند و فکر کند. و این خیلی ستودنی است.
پالت رنگ یوزباشی برای یک مجلة ریاضی
پوراکبری: یکی دو تا نکتهی مثبت هست که اساتید هم فرمودند. یکی همین یونیفرم بودن جلدها است که واقعاً مجله را از دیگر مجلهها جدا میکند. بعد این پالت رنگی است که حسین یوزباشی دارد. خیلی حسن بزرگی است در موضوعی که این قدر خشک هست بتوانیم آن قدربا رنگ و با فرمها بازی کنیم. یکی دیگر هم استفاده از فضاهای مثبت و منفی در صفحات هست که جایی نمیبینید صفحهای خیلی خیلی شلوغ باشد یا صفحهای خیلی خلوت باشد. ولی یک مسئله به نظر من تیترها هست که جا دارد رویشان بیشتر کار شود؛ بعضی از آنهایی که دستنویس کار شده خیلی خوب جا افتاده، ولی بعضیهایش به سمت کودکانه شدن رفته است و در بعضی موارد هم محل قرار گرفتن تیترها میتوانست تغییر کند تا مثلاً هم تصویر بهتر دیده میشد و هم خود تیتر. ضرورتی ندارد که تیترها همه جا بالا قرار بگیرند.
گرافیک برهان: گامهای بلند به سمت تعالی
طلائی: آن چه مشخص این است که مجلة برهان چند گام درشت به سمت تعالی برداشته و این، ماحصل تعامل بین گروه تألیف و گرافیک این مجموعه است و فعل «خواستن» را این دوستان خیلی خوب مشترکاً صرف کردند. هرچند گامهای اول است و انتظار ما این است که در سالهای آینده گامهایشان را بلندتر بردارند. ما بایست از آن زمانی بترسیم که این خط رشد بدون اتفاق و افقی بشود.
همانطور که قبلاً گفته شد، دردورة بیست و یکم مجله (سال اول کار آقای یوزباشی) خیلی از رنگ استفاده شده بود. در جلسات نقد و بررسی که سال اول برگزار شد خیلی هم تأکید شد که از رنگ کمتر استفاده شود. البته این اتفاق تا حدودی افتاده است. به نظر من از سفید بیشتر باید استفاده کنید. رنگ سفید هم خودش رنگ است. علاوه بر این نکته، باید بگویم که آقای یوزباشی در تصویرسازی به یک بیانی رسیده است که در دنیا هم مرسوم است و زبان روز گرافیک دنیا است و خیلی هم به جا استفاده شده و به وفور در پشت جلدها این را میبینیم یا در جای جای مجله این تکنیک را میبینیم که از اِلِمان هندسی خیلی ساده به یک تصویرسازسی خیلی پرتحرک رسیده است. این خیلی خوب است چرا که شخصیت این جنس تصویرسازی به ریاضیات خیلی میخورد. انگار که شما با ابزار ریاضی رفتید تصویرسازی کردید. البته انتظار میرود که در کل مجله این شخصیت را خوب و زیاد ببینیم، ولی ناگهان شخصیت دیگری در مجله دیده میشود که آن هم اجرای خود آقای یوزباشی است. مثل آن آدمها با ماهیچههای دستهای بیرون زده و خیلی گردن کلفت. بهتر است از تصویرسازیهایی استفاده کنیم که هم هارمونی مجله بیشتر شود و هم اگر یک صفحه از آن را دیدیم، بدون اینکه نام برهان را ببینیم، بفهمیم که مجله، مجلة ریاضی میتواند باشد نکتة دیگر این است که آقای یوزباشی انگار این ذهنیت برایش ایجاد شده که روی جلدش را خودش کار کند، تایپوگرافی را خودش کار کند، صفحهآرایی را خودش کار کند، تصویرسازی را خودش کار کند، ... . ما میتوانیم از تخصصهای آدمهای دیگر هم استفاده کنیم. ما آدمهایی داریم که فقط تایپوگرافی کار میکنند که با بعضی از مجلات ما همکاری میکنند. یا از تصویرسازیهای دیگران استفاده کنیم. از آنها بخواهیم آن جور که ما میخواهیم کار کنند و ما فقط مدیریت کنیم تا استاندارهای مجله به سمت جلو برود.
تنها مجلة ریاضی که ترسناک نیست!
اوجیان: وقتی حجم کار را در کار آقای یوزباشی میبینم احساس میکنم که ایشان در استفاده از متریال دیزاین احتمالاً یه چوب جادویی دارند. چون من خودم خیلی سعی کردم با آن کار کنم و کار خیلی سختی است. من حسنهای مجله را رد میشوم و به یک چیزهایی که در ذهنم بود اشاره میکنم:
خیلی خوب است که جلد یک شخصیت جداگانه دارد و شما خواستید جزء محتوا ببینیدش. ولی به نظر من جلد باید به داخل صفحات لینک داشته باشد. شاید اگر محتوایی که پشت جلد کار شده جور دیگری در داخل مجله کار میشد، شخصیت جلد را به داخل مجله ربط میداد. نکتة دیگر مسئلة پالتهای رنگی است. من خودم با حجم رنگ به عنوان بدنه زیاد موافق نیستم. یعنی با اینکه خیلی تنوع رنگی را دوست دارم ولی احساس میکنم حضور رنگ باید یک دلیلی داشته باشد. در کار ما جاهایی که متن داریم، فضای سفیدخوانی هم خیلی مهم است. در برهان معمولاً زیر متن عکس یا یک بافتی، یک رنگی وجود دارد. دیگر اینکه وقتی استوریبُرد یک مجله را روی دیوار نگاه میکنی، باید یک جاهایی فراز و فرود ببینی. یعنی یک جاهایی ضربه داشته باشد و یک جاهایی طرف را آزاد بگذارد. درست است که شما مجله را دوصفحه دوصفحه نگاه میکنید ولی باید آن را کلی هم دید. به نظر من یک جاهایی در برهان باید فضاهای آزاد داشته باشد. دربارة فونت تیترها یک جاهایی من با آقای طلایی موافق هستم. احساس میکنم که تیتر یک شخصیت جداگانه دارد و همیشه باید ثابت باشد و یک جایگاه خاص داشته باشد. ولی وقتی مجله شما را نگاه میکنم احساس میکنم یک جاهایی اتصالها و حتی ترتیب خواندن کلمات مشکل بود. در اتصالات هم یک جاهایی مشکل داشتم. دربارة بافتها هم آقای پارسانژاد گفتند. همه جا یک بافتی وجود دارد و به نظر من هم خواننده را آزاد نمیگذارید. مخصوصاً آن بافت شطرنجی خیلی غالب است. البته فکر میکنم به خاطر ریاضی بودن کار است. من خیلی خوشحالم که کلاً مجلهای که راجع به ریاضی است، اصلاً ترسناک نیست یعنی آنقدر جذاب است که من اصلاً این حس را نداشتم که دارم مجلة ریاضی میخوانم.
در ادامة صحبتهای آقای طلایی واقعاً خیلی نکتة مهمی است که شما بتوانید هر سال تغییری در مجله ایجاد کنید که با سال قبل تفاوت کند. متریال دیزاین و فلت دیزاین یک بدی دارند این است که زود تمام میشوند مگر اینکه در آن از عکس استفاده کنید یا اینکه پالتهای رنگی را عوض کنید که متأسفانه فکر میکنم یکی از نقطهضعفهای متریال دیزاین و فلت دیزاین اصلاً همین است که پالتهای رنگی محدود دارد.
فانتزی مجله را بیشتر کنید
بندی: یادمان نرود که مخاطب مجلهی ما سیزده تا پانزده ساله است، بزرگسال نیست، گرافیست هم نیست. این مجله، مجلهای است برای اینکه محتوای آموزشی را شیرینتر بند و فضایی برای یادگیری بچهها ایجاد کند. اشکالی من که روی کار آقای یوزباشی وارد میکنم این است که پالت رنگش بسیار زیباست ولی خیلی وسیع است؛ این پالت رنگ رو صفحه میتواند بیاید ولی در اجزا ریز بشود و زمینهها سفید باشد زیرا چاپ ما پاسخگو نیست. البته به قول آقای اوجیان، کاغذ ما در مجلة برهان کاغذ خوبی است و چاپها هم نسبت به قبل خیلی پیشرفت دارد. من میبینم که نسبت به پارسال آقای یوزباشی همان روحیهی کاری را حفظ کردند ولی یک جاهایی آمدند زمینههای رنگی را حذف کردند و کار خیلی قدرت گرفته است. وقتی در صفحهای که پر از رنگ است، هم تایپوگرافی داریم، هم تصویرسازی، هم عناصر پس زمینه، کار حیف میشود. به نظرم آقای یوزباشی باید انرژیشان را ذخیره کنند علاوه براین، من معتقد نیستم که گرافیست تمام تصویرسازیها را خودش انجام بدهد. بگذارید گرافیکتان دیده شود. من پارسال در تصویرسازی امتیاز بیشتری به شما میدادم چون از تنوع تصویرساز استفاده میکردید. فکر میکنم امسال مخاطب سیزده ساله خسته میشود. پارسال یک جاهایی مجله فانتزی بیشتری داشت و به نظر هدایت شد که آقای یوزباشی فانتزی را کم کنند. من الان پسرم جوان است و مجلهی شما را بسیار میپسنده آیا نوجوان سیزده ساله یا پانزده ساله هم میپسندد
بهترین استفاده از فرصتها
شیخرضائی: فکر میکنم آقای یوزباشی از فرصتی که خانم چمنآرا در مجله به او داده به بهترین نحو استفاده کرده است. همین فرصت را طراحهای دیگر در مجله - حداقل در ده سال اخیر- داشتهاند و خب ما خروجیهای خیلی مثبتی از لحاظ دانش گرافیکی، تصویرسازی و قواعد تصویری ندیدیم. به نظرم آقای یوزباشی کمی بیشتر از توانش مایه گذاشته است. میخواهم به حسین یک انتقاد خودمانی بکنم: او به قولی همة هنرهایش را اینجا رو کرده. به نظرم آقای یوزباشی میتوانست خیلی از هنرهایش را رو نکند که قطعاً هرچه شما هنرهاتون را بیشتر رو کنید توقع و انتظارها بیشتر میشود و پیکان نقد بیشتر سمت شما نشانه میرود. من هم چند تا نکته را عرض کنم. از جلد که شروع کنیم به نظرم جا دارد که باز هم روی نشانة مجله یک بازنگری داشته باشم. در بحث تصویرسازی، تصویرسازی جلدها خوب است و همین که شخصیت محور شدند، خودش یک یونیفرم بصری خوبی ایجاد کرده است. منتها باید از زاویة تصویرسازی یک انتقادی بکنم که یک مقدار تنوع پلان دوربینی داریم. مثلاً یک جاهایی رو جلدها خیلی کلوزآپتر شده و در بعضیها نمای متوسط. اگر اینها همه در یک قد و قواره استفاده میشدند، بهتر بود. در بحث استفاده از رنگ رنگ مشکی، از جلد که شروع میکنیم تا انتها چه در جلد چه در تیترها از سیاه خیلی استفاده شده است. خیلی جاها خود این نوشتارها و حتی این دسنها در جلدها میتوانست رنگی باشد. یعنی همان تنفس فضایی که دوستان در بحث صفحهآرایی میگویند را میتوان در رنگ تایپها هم لحاظ کرد. در بحث طراحی حروف هم به نظرم جذاب کار را کرده ولی همان میزان نمک استفادهاش را به نظرم در دورهی جدید یک بازنگریای بکنید. شاید لازم نباشد همه جا ما از طراحی حروف دستساز استفاده کنیم. دربارة ابعاد تایپها در صفحات، خیلی جاها تیترها به متن یا تصویرسازی خیلی غالب است. در بحث سفیدخوانی، صفحات کمیک در مجله از لحاظ تصویری خیلی خوب دیده میشود چون حاشیههایش سفید است در تزیینات صفحه، به نظرم این آیکونهایی که استفاده کردید، مثل آیکون پازلها به نظرم بودنشون قشنگ لست ولی در جاهایی، ابعاد و ترکیبشان از نمک کار کم میکند. اگر میخواهیم آن تکرار کنیم، به آن تنوع رنگ بدهیم. یعنی الزام ندارد که همة پازلها را در یک الگوی پالت رنگی ببینیم این بحثهایی که میگم واقعاً تخصصی هست من بخواهم این ایرادها را از مجلات دیگر بگیرم خیلی بیشتر انتقاد هست. در چند سال اخیر من بعضی وقتها که از بیرون جلدهای مجلات رشد را میبینم، خیلی عصبی میشوم. بعضی از جلدها در گروه نشریات به معنی واقعی خیلی بدآرت هست. نکتهای که به نظرم مغفول ماند، صفحههای دو و سه جلد مجله است. حسین واسه جلد و صفحات داخلی فکر زیاد کرده ولی به نظرم الزام نداشت که همهاش را تصویرسازی کار کند. چه بسا میتوانست از عکاسی هنری و از عکسهایی که بیان هنری دارند در این صفحات استفاده میکرد ولی خیلی ثابت. البته کلاً آقای یوزباشی سعی کرده که سواد بصری مخاطب را رشد بدهد. حالا که این نگاه را دارد، به قولی یک همت دیگر هم بکند و این صفحات دو و سه را هم کلاً با عکسهای هنری پیش ببرد.
فاصلة زیاد گرافیک برهان با سایر مجلات تخصصی
فتحی: دوستان همهی نکتهها را گفتند. من فکر میکنم با فاصلهی زیادی گرافیک مجلهی برهان (که موضوعش تخصصی است) با مجلات دیگر به خصوص مجلات تخصصی دفتر فرق میکند. فقط دو تا نکته به نظرم میرسد که بگویم. یکی این که سبک نصویرسازی این دوره (دورة بیست و دوم) تقریباً با این گروه سنی و به خصوص تیپ مجله که مجلة ریاضی است هماهنگتر است. ولی بعضی تصویرسازیهای سال گذشته شاید برای مثلاً مجلهی دانشآموز مناسبتر بود تا مجلهی برهان. یک نکتهی دیگر این که نمیدانم برای دانشآموزان راهنمایی چه جذابیتی دارد که هر شماره یک عکس ریاضیدان را روی جلد ببینند با توجه به اینکه بعضی تصاویر اصلاً کاری نمیکنند و فقط یک چهره است. شاید این نظر تیم مجله بوده که عکس ریاضیدانها باشد. ولی جدا از طراحیاش که خوب است، خود موضوع و این تکراری که هر شماره دارد، فکر نمیکنم برای بچههای این سن خیلی جذاب باشد.
وقتی سفارش خوب به گرافیست داده شود
محمودیان: دست شما درد نکند من هم مجله را که میدیدم واقعاً از گرافیکش خیلی لذت بردم و مهمتر از آن از همکاری بین تیم تولید و گرافیکش که به نظرم خیلی موفق بوده و خیلی هم این همکاری مهم است. منظورم این است که یک گرافیست وقتی میخواهد شروع کند یک سفارش خوب خیلی میتواند کمکش کند. مثلاً ما همیشه مشکل را داریم که جلد باید یک ارجاعی به داخل مجله داشته باشد ولی در بسیاری از مجلات معمولاً این را نداریم و دربارة مناسبتها است. این خیلی خوب است که در برهان، ارجاع روی جلد حداقل به پشت جلد است. البته خیلی بهتر و تخصصیتر میشد رویش کار کرد که دربارة آن دیگر دوستان نکات را گفتند. راجع به رنگ هم گفتند. به نظرم خیلی رنگها خوبند. حرف دوستان درست است که سفیدخوانی باید رعایت شود ولی به نظر من رنگها خیلی جذابند. فقط این را رعایت کنید که وقتی شما دوصفحه سفید دارید دوصفحه هم رنگی باید کار کنید. تیترها هم به همین ترتیب خیلی خوب کار شده و من همیشه این مشکل را داشتم دوست داشتم این تیپی کار کنم آرزوم بود ولی نمیتوانستم و حالا میبینم این کار انجام شده است.
سردبیر، ایندیزاین بلد است!
نعمتالهی: ما در بخش تولید هستیم. با 28 تا مجله در ارتباطیم. خانم چمنآرا تنها سردبیری است که در بخش تولید پا میگذارند و تا لحظه آخر مجله را تعقیب میکنند و خب ایشان به ایندیزاین هم تسلط نسبی دارند. اغلب سردبیرهای مجلات ما فقط در حیطة خودشان کار میکنند و به بقیة حیطهها وارد نمیشوند. ولی حسنی که خانم چمنآرا دارند و عامل موفقیتشان هست این است که خودشان در بخش تولید فعالیت میکنند، تک تک مراحل تولید مجله را دنبال میکنند؛ از وقتی که به تولید میرسد تا به چاپ. یعنی روی تمام فعالیتهای مرتبط با مجله مسلط هستند و این یکی از عاملهای پیشرفت مجله بوده است. ما با اینکه در بخش تولید مجلات هستیم ولی خیلی از سردبیرها را نمیشناسیم و فقط اسمشان را در مجله میبینیم. خانم چمنآرا از معدود سردبیرهایی هستند که ساعتها در واحد تولید مینشینند و راجع به مجله صحبت میکنند خودشان بعضی وقتها کار مدیرداخلی یا کار گرافیست را انجام میدهند. این الگوی خیلی خوبی است برای بقیة سردبیرها، برای این که بدانند مجله در چه مرحلهای هست، کجا رفته، چه شده و ادامهاش چه خواهد شد.
چهار صفحة جلد را دوست دارم
همتی: به عنوان یک مخاطب عام و عادی چند تا نکته عرض میکنم. من خودم به شخصه چهار صفحة جلد مجلة شما را خیلی دوست دارم. یک دلیلش شاید به دلیل طراحی محتوایی باشد که شما میکنید. طبیعتاً براساس این طراحی آقای یوزباشی هم به بهترین شکل ممکن جلدها را عرضه میکند. جلدهای مجله برهان به نوعی فرازمانی هم هست. هر کدام از این صفحات خودش یک پوستر آموزشی است که میتواند بزرگ چاپ بشود و در مدارس، در کلاسها، و در سالهای مختلف استفاده بشود. محتوایش محدود به یک زمان و مکان نیست. اما صفحات داخلی: میدانید که کار من اینجا این است که دوبار پرینت سیاه و سفید مجله را میبینم و مجله را زمانی به شکل واقعی نگاه میکنم که چاپ شده باشد. زمانی که نسخة چاپ شده را ورق میزنم، هنوز نسبت به جلدها همان حس را دارم ولی درمورد داخل نه. البته این ملاک نیست که بچهها هم همین جوری حس کنند. یک نکتهای که آقای پارسانژاد گفتند که تک تک این صفحهها به شکل مستقل خوبند ولی وقتی پشت سر هم قرار میگیرند من به عنوان خوانندةعادی اذیت میشوم. حالا دلیلش را دوستان بهتر میدانند. نکتهی دیگری این که آقای یوزباشی همة مجله را خودشان تولید میکنند و این مثل این است که ما به خانم چمنآرا بگوییم که شما به عنوان سردبیر همة محتوای مجله را خودت تولید کن؛ خودت مصاحبه انجام بده، خودت گزارش تهیه کن، خودت مقاله بنویس، خودت ترجمه کن. این کاری است که آقای یوزباشی در گرافیک مجله میکند و به نظر من این نقطهضعف بزرگی است.
تیم خوب با حساسیتهای سردبیر
ناصری: حضور شما عرض شود که رشد برهان بالاخره مجلهای قدیمی است و بیش از بیست سال عمر دارد. کاری که ما در این چند دورة اخیر انجام دادیم این بوده که یکی این مجله را از فصلنامه به ماهنامه منتقل کردیم، تا جزو مجموعهای باشد که بیشتر و مرتب دیده شود و بیشتر مخاطب خود را جذب کند. دیگر اینکه مجله تکرنگ بوده، دورنگ شده و بالاخره چهاررنگ شده است. به نظر من در این دو سه سال اخیر تیمی که دارند کار میکنند در واقع تیم خیلی خوب است با نوع حساسیتهایی که خانم چمنآرا دارند و کار دارد خوب جلو میرود.
منتها یکی از چیزهایی که توجه من را در دو دوره اخیر جلب کرد، روی جلدهای مجله بود. به نظر من بچهها خوششان نمیآید. ما که در دهة هفتاد روی جلدهای مجلة جوان تصاویر دانشمندان ایرانی معاصر را کار میکردیم، بازخوردی که داشتیم این بود که بچهها خوششان نمیآمد. البته این نیاز به یک تحقیق میدانی دارد. مثلاً نمیدانم آن چهرههایی که تصویرسازی میشود و تقریباً یک شباهتهایی به هم دارند، چه جذابیتی دارد؟. البته من نمیگویم که کار در حدِ حداقلی بوده؛ بلکه قطعاً یک تفکری پشتش بوده که بالاخره این شخصیتها را به این کیفیت عرضه کنید. عرضم این بود که دفتر مجله در یک جامعهی آماری نظرسنجی بکند. چون به نظر میآید شما الان «هرکسی از ظن خود شد یار من» و با تجربة شخصی خودتان دارید گیش میروید. جناب یوزباشی تجربة اطرافیان خودش را میگوید. من هم دارم تجربة شخصی خودم را طی دوران معلمی و دریافت خودم را میگویم. ازطرفی یک چیزایی در مجلات رشد هم حسن است و هم عیب؛ مثل این که برای یک دورة مجله، جلدها با یک برنامه مشخص پیش برود. این که چیزی باید یک دوره برود میتواند حسن مجله باشد که آنقدر راجع بهیک صفحهای، یک سرفصلی، فکر بشه که برود برای یک دوره. ولی عیبش این است که اگر کسی ایراد جدی ای به آن وارد کرد بگوییم دیگر امسال را برویم. توجه کنید که دانشآموزان فقط در سه سال مجلة شما را میخوانند و شما با یک اشتباه، یک سوم زمانی که مخاطب شما وجود دارد را از دست میدهید.
نکتة دوم من احساس میکنم که اکنون که مجله رنگی شده، شما دوست دارید که حداکثر استفاده از رنگ بشود. به نظر میرسد در بعضی قسمتهای مجلة برهان، خیلی از رنگ استفاده میشود. شاید در جاهای تخصصی بالاخص در ریاضیات این کار خیلی جالب نباشد. البته محل توجه دارد که اساساً چقدر باید از رنگ در یک مجلة تخصصی دانشآموزی استفاده بشود؟ ما سواد بصری خود را اول از کتاب درسی میگیریم. میبینیم که کتاب ریاضیات با علوم یا جغرافیا فرق دارد. حالا این سؤال مطرح است که این همه رنگ در این مجله مفید است یا خیرکه شما صاحبنظران میتوانید به آن جواب بدهید.
و حرفهای آخر ...
پارسانژاد: ببینید تصور من بر این است که موقعی که میخواهیم نظر بدهیم، نقد بکنیم و تعریف بکنیم، گاهاً یک مقداری سلیقه را حاکم میکنیم. حتماً در هر نظری، سلیقه وجود دارد. و سخت است که آدم بخواد قواعد و منطق و اصول را بگذارد اول و سلیقهاش را هم قاطی بکند. به این دلیل میخواهم بگویم که اگر حسین یوزباشی هوشمند نباشد، شنیدن تمام نقدهای ما و رعایت کردنش باعث میشود که برهان، یک مجلة خیلی مغشوش شود! من به عنوان یک پیشنهاد و یک توصیه به او میگویم که تو خودت به عنوان یک طراح باید بنشینی تمام این نظرات را ببینی که کدامشان در راه ارتقای مجله میتواند کمکت کند یعنی آخرسر خودت هستی که تصمیم میگیری.
شریفی: همین که ما یک اثر را نقد و پیرامونش صحبت فراوان میکنیم نشان میدهد که ویژگیها، خصوصیتها و استانداردهای لازم را دارا است و ما سرذوق میآییم و مواردی را میبینیم و میگوییم که بخشی سلیقگی است، بخشی مبانی و بخشیاش هم زیبایی شناسی است. حالا چقدر این مطالب در واقعیت میتواند کمک بکند؟ بعضی مواقع ما مطالبی را مطرح میکنیم که به صورت مجزا قابل قبول است ولی شاید در موقعیت و زمان و شرایط قابل قبول نباشد، حتی مشکلزا باشد.
طلائی: باید بگویم که تیم مجله خیلی خوب است و دوست دارند مجلة بهتری داشته باشند. این دوست داشتن، انگیزة خیلی خوبی است که به سمت جلو حرکت کنید. آقای یوزباشی بایستی این صحبتها را در جهت کیفیت بهتر مجله گلچین بکنند. میدانید که ما در استفاده از پتانسیلهای دیگران محدودیت نداریم؛ میتوانیم از تصویرسازهای خوب استفاده کنیم. همانطوری که شما یک رسام حرفهای برای خودتان پیدا کردید، در عکاسی، تصویرسازی، تایپوگرافی هم میتوانید این کار را بکید و ایشان مدیریت بکنند. ما انتظار نداریم که شمارة بعد این مجله خیلی متفاوتتر از این باشد، ولی صیقل بخورد. مثل خوشنویسی ما که بعد از ده قرن صیقل پیدا کرد تا رسید به حالا. الان دیگر کسی نمیتواند ایرادی به آن بگیرد. صبر ما زیاد است.
- ۹۶/۰۵/۰۱