حـُــســیـــن‌یــــوزبـــاشــی؛H o s s e i n Y o u z b a s h i

منتخبی از آثار هنری و . . . & Some of Artworks

منتخبی از آثار هنری و . . . & Some of Artworks

حـُــســیـــن‌یــــوزبـــاشــی؛H o s s e i n Y o u z b a s h i

کمال بشر در هنرمندی اوست و هنر وقتی هست که دیگران آن را ادراک می کنند و از این رو،ادراک هنر مرتبه ای از کمال است. . .

بایگانی

گرافیک در خدمت محتوا یا محتوا در خدمت گرافیک


گزارش نشست نقد گرافیکی مجلة رشد برهان ریاضی متوسطه اول

سپیده چمن‌آرا - سردبیر مجلة رشد برهان ریاضی متوسطه اول


رشد برهان ریاضی برای دانش‌آموزان متوسطه اول چاپ می‌شود. اکنون که این مطلب را می‌خوانید، این مجله بیست و سومین دورة انتشار خود را به پایان می‌بَرَد. موضوع این مجله، فقط ریاضیات است؛ و همین امر چالش‌ها و سختی‌هایی در مراحل مختلف کار ایجاد می‌کند که برای من، -به عنوان سردبیر فعلی این مجله- شیرینی انجام یک کار آموزشی-فرهنگی را دو چندان می‌سازد. علاوه بر تهیة محتوای مناسب و خواندنی مرتبط با ریاضیات برای دانش‌آموزان پایه‌های هفتم و هشتم و نهم - که به دلایل مختلف؛ ویژگی‌ها و سختی‌های خود را دارد، قالب و گرافیک مناسب نیز، اهمیت فراوان دارند؛ گرافیکی که هم جذابیت کافی برای دانش‌آموزان این سن داشته باشد، هم آن‌ها را به خواندن مطالب ترغیب کند، هم تا حدودی از خشکی یا جدی بودن محتوا بکاهد، و هم به درستی و دقتِ محتوای ریاضی و آموزشی مطلب لطمه نزند.

مجلة رشد برهان ریاضی متوسطه اول از مهر 95 از حالت فصل‌نامه به ماهنامه تبدیل شد و از یک مجلة دورنگ، که از نظر امکانات گرافیکی و دشواری کار، تفاوت چندانی با سیاه و سفید نداشت، به یک مجلة تمام رنگی تبدیل شد. این دو تغییر مهم و اساسی هم‌زمان شد با حضور آقای حسین یوزباشی به عنوان طراح گرافیک مجله. او با ایجاد تغییرات در یونیفورم و گریدها و سرکلیشه‌های مجله و طراحی پیکتوگرام‌ها، و طراحی نشانة «برهان» و تعریف هویت مجله متناسب با این نشانه، تغییرات اساسی در گرافیک مجله ایجاد کرد. از سوی دیگر، تحریریة مجله نیز با بهره‌گیری از عنصر رنگ و قالب‌های متنوع ژورنالیستی، با هم‌فکری با گرافیست مجله و دیگر طراحان گرافیک در دفتر مجلات رشد، اقدام به تولید محتواهایی نمودند که امکان استفاده از قابلیت‌ها و امکانات گرافیکی در مجله را بیشتر سازد.

به منظور بازخورد گرفتن از تمام تلاش‌هایی که در زمینة گرافیک مجله طی دو دورة بیست و یکم و بیست و دوم انتشار ماهنامة برهان صورت گرفته بود، تا یک مجلة مناسب و با کیفیت و جذاب برای مخاطبان آن تهیه و عرضه شود، و برای این که حرکت به سوی بهتر شدن مجله متوقف نشده و با بهره از نظر کارشناسان صورت گیرد، برای نقد گرافیکی مجله، از تعدادی از صاحب‌نظران این حوزه در داخل و از خارج از دفتر انتشارات و تکنولوژی آموزشی دعوت به عمل آمد. نشست نقد روز شنبه؛ دهم تیرماه 1396 برگزار شد. در این نشست افراد زیر حضور داشتند: محمد ناصری؛ مدیر مسئول مجلات رشد، سپیده چمن‌آرا؛ سردبیر مجله، حسین یوزباشی؛ طراح گرافیک مجله، پری حاجی خانی؛ مدیر داخلی مجله، خانم­ها: فریبا بندی (گرافیست مجلات)؛ روشنک فتحی (گرافیست مجلات) و آقایان: محب الله همتی (مشاور مجلات ماهنامه)؛ کاظم طلائی (مدیر هنری)؛ کورش پارسانژاد (کارشناس و مشاور هنری)؛ ایمان اوجیان (گرافیست مجلات)؛ روح‌الله محمودیان (گرافیست مجلات)؛ مهران نعمت الهی (مسئول واحد تولید و فنی)؛ سید حمید شریفی، صابر شیخ رضائی، و علیرضا پوراکبری که از خارج از دفتر مهمان نشست بودند.

آنچه در ادامه می‌خوانید، فرازهایی از نظرات حاضرین در این نشست دربارة گرافیک مجله است. در همان جلسه دربارة تعدادی از موضوعات مهم مانند تصویرسازی، جلدها، و نام مجله (واژة «برهان») بحث‌هایی با آقای یوزباشی صورت گرفت که تکرار آن­ها، از حوصلة خوانندگان، خارج است.

 


متن کامل در ادامه مطلب


مجلات رشد جریان‌ساز هستند

شریفی: همان‌طور که دوستان مطلع هستند محتوا موقعی به خوبی در دسترس مخاطب است که با بهترین کیفیت ارائه بشود. گاهی عواملی باعث می­شود که محتوای بسیار خوب و عالی که برای آن زحمت کشیده می­شود مورد استفاده مخاطب قرار نمی­گیرد چون قالب ارائه، قالب درستی نیست و کیفیت مناسب ندارد. خصوصاً در نشریات و مجلاتی که جنبه­ی فرهنگی دارند این مشکل بیشتر دیده می­شود؛ به‌خصوص مباحثی که محتوایشان برای مخاطب کمی سخت است یا از پیچیدگی­های خاصی برخوردارند، مانند ریاضی. این معمولاً باعث می­شود که گرافیک و ویژگی­های تصویری و قالب­های بصری رها می­شود و توجه جدی بهشان نمی­شود. در صورتی که برعکس؛ ما در این نوع مطالب نیاز داریم که درمخاطب رغبت مطالعه ایجاد کنیم و خواندن مطالبی را که دشوار است، راحت بکنیم و خُب الحمدالله احساس می­شود در این نشریه این اتفاق افتاده است. مجموع گرافیک رشد و مجلات رشد خصوصاً در دهة شصت جزء مجموعه­هایی بوده که در فضای گرافیکی جامعه جریان‌ساز و تأثیرگذار بود. من خاطرم هست که آن دوره آقای کشاورز کتابی هم تحت عنوان گرافیک رشد درآوردند. نشریات علاوه بر محتوا و موضوعاتی که مطرح می­کنند، در ارتقای سواد بصری جامعه نیز بسیار تأثیرگذارند؛ خصوصاً که این نشریات رشد برای گروه سنی کودک و نوجوان هستند که کاراکتر و شخصیتشان درحال شکل‌گیری است. اگر ما در این امور اهتمام داشته باشیم، یقیناً در دریافت‌های فرهنگی و هنری این افراد در آینده مؤثر خواهد بود. متأسفانه در جامعة ما خیلی برای این امور اهتمام نمی‌شود. با دیدن نشریة برهان احساس کردم که حالا یا با برنامه یا بدون برنامه این اهتمام در این نشریه وجود دارد و بسیار جای خوشحالی است. این نکته را به این جهت گفتم که تأکید کنم شما علاوه بر این که دارید محتوای خودتان را ارائه می­کنید و سعی می­کنید به بهترین شکل ارائه کنید تا مخاطبتان به صورت کامل آن را دریافت کند، دارید به جنبه­های بصری و ارتقای بصری جامعه هم کمک می­کنید.

این مجله ویژگی­های مثبت زیادی دارد. یکی از نکات مثبت و جالب توجه این نشریه این است که وقتی که همه­ی شماره­های یک دوره را می­بینیم احساس می­شود که یک کاراکتر ، یا یک شخصیت دارد، یک هویت بصری، یک برنامه دارد. در عین حال احساس می­کنیم تعاملی بین اعضای گروه تیم تولید وجود دارد خصوصاً بین طراح گرافیک و مدیر هنری و سردبیر و مسئولین بخش تولید که این در یک نشریه بسیار لازم است؛ حتی فراتر از امور گرافیکی. به عنوان نمونه این که تصویر چه کیفیتی داشته باشد، چگونه عکاسی بشود، حتی در انتخاب ترتیب و توالی مطالب. مثلاً در بعضی از مطالبِ شما،، فشردگی زیادی در عناصر بصری وجود دارد: نمودارها، جداول و از این قبیل. گاهی اوقات دز یک شماره چند تا مطلبِ این شکلی هست که بهتر است با تعاملی که با گرافیستتان دارید، ترتیب آن‌ها را طوری تغییر بدهید که جای تنفس برای مخاطب بگذارد. نکتة دیگر این که در این مجله، از عناصر بصری، رنگ و ویژگی­ها و قابلیت‌های گرافیکی برای ایجاد تنوع و جذابیت برای مخاطب بهره برده شده: همه­ی سرکلیشه­ها، سرفصل­ها، حتی یونیفرم جلد و ساختار کلی گرافیک نشریه. متأسفانه سابقاً در نشریات ریاضی که در آن‌ها وجه آموزشی غلبة بیشتری داشت به این موضوع کمتر فکر می­شد؛ به خصوص که معمولاً تصور می­شد این جذابیت­ها فقط برای گروه سنی کودک است. چند نکته هم هست که می­تواند کمک کند نشریه بهتر شود: یکی این که سعی کنید خصوصیت­هایی را که در یک شماره ایجاد می­کنید، در شماره­های بعدی به صورت تکراری استفاده نکنید. اگر بنا به دلایلی می­خواهید تکرار کنید سعی کنید تغییراتی در آن ایجاد بکنید؛ این تغییرات می­تواند به واسطه رنگ یا به واسطة اندازه یا محل قرارگیری باشد؛ که خب من احساس می­کنم که آقای یوزباشی به این موضوع توجه داشته است و در بسیاری موارد اینها را انجام داده، در بعضی موارد هم احساس می­شود که هنوز آن قابلیت تکرار را برای ما دارد. نکتة دیگر این که گاهی اوقات این رنگ­ها مانع سهولت خوانایی می­شود. چون اصل اولیه در یک نشریه این است که ما مطالب را به راحتی پیدا بکنیم، و بدون هیچ مانع و سختی به راحتی بخوانیم و در مراحل بعد زیباشناسی­های خاص و جذابیت­ها و تنوع را در صفحه ایجاد کنیم.

 

برهان، یکی از بهترین مجله‌های رشد

پارسانژاد: من فکر می­کنم در مجموع برهان یکی از بهترین مجله­های رشد است. این را بدون هیچ تعارف می­گویم. دلیلش هم این است که به یک تشخص و ساختار خاص گرافیکی رسیده است و خُب، این برمی­گردد به ذهنیتی که حسین یوزباشی دارد. عموماً نشریات عمومی این دفتر نسبت به مجلات تخصصی­اش از نظر طراحی گرافیک خیلی موفق­ترند. من فکر کنم مهم­ترین دلیلش هم این باشد که در مجلات عمومی ما با تنوع موضوع مواجه هستیم؛ قصه و داستان و شعر وگزارش و خبر و بقیه موارد که معمولاً طراح گرافیک را به تولید اثری با تنوع خاص و با اون شیرین­کاری­هایی که دوست دارد انجام دهد ترغیب می­کند. وقتی موضوع مجله‌ای تخصصی می­شود، یک مقدار کار برای طراح مشکل­تر از مجلات عمومی می­شود. اینجا من باید هم به خانم چمن‌آرا و هم به حسین عزیز تبریک بگویم؛ به خاطر ذهنیتی که ایشان دارند، نوع زیبایی‌شناسی که در کارهای گرافیکی­اش هست و اینکه در تصویرگری هم دستی دارد آن هم با خصلت­های گرافیکی خاص، تصاویر استریلیزه شده، ساده و با رنگ­های تخت که این­ها با این مجموعه ذهنیت باعث شده که برهان مجله­ای بشود با ساختار در اصل درست گرافیک که من فکر می­کنم در مجلات تخصصی این دفتر یکی از بهترین مجلات باشد.

من فکر می­کنم یکی از چیزهایی که در ایجاد یک مجله با این کیفیت خیلی مثمر ثمر بوده، تعامل و گفتگو و اعتمادی بوده که بین شما به عنوان سردبیر و آقای یوزباشی وجود داشته که شانس بزرگی هم برای شما بوده و هم برای خود مجله. حالت مشابه­اش در روابط بین ایمان اوجیان با آقای قربانی بود. طراح گرافیک گاهاً می­آید و در محتوا هم تأثیرگذار می­شود و ممکن است آن را کم و زیاد کند، یا شکل محتوا را به فراخور آن شکلی که قرار است پیدا بکند عوض کند مجله جوان هم همین خصوصیت­ها را داشت و نتیجه­اش این بود که «جوان» هم به یک تشخص گرافیکی رسیده بود که مهم­ترین حسنش این است که شبیه به جریانات گرافیکی روز و متأثر از روش طراحان گرافیکی دیگر نیست. یعنی وقتی مجله را ورق می­زنید احساس می­کنید که این کار حسین یوزباشی است با ذهنیت خودش، اون کار ایمان اوجیان است با ذهنیت خودش. چند نکته­ی دیگر هم هست که در اصل انتقاد نیست، بلکه دارم بلند بلند فکر می­کنم دربارة این که مجله شکل بهتری پیدا کند در جلسه‌ای که پارسال دربارة همین مجله داشتیم من روی استفادة زیاد از رنگ و حضور زیاد آن در مجله برهان صحبت کردم. این دوره را که ورق می‌زنم احساس می­کنم که آقای یوزباشی نسبت به دوره­ی قبلی مهارشده­تر از رنگ استفاده کردند. البته او توانایی خوبی در به کارگیری انواع رنگ­ها در کنار هم دارد. چون این کار بسیار سخت است و وقتی تعداد رنگ از سه تا بیشتر می­شود، معمولاً جمع کردن آن برای طراحان گرافیک سخت می­شود. البته هنوز من احساس می­کنم رنگ­ها گاهاً زیاد استفاده می­شوند. دیگر این که آن بازی­های روی تیترها به نظر من خیلی خوب است و به تنوع کمک کرده که در کنار تنوع، وحدت و یکپارچگی تفکر در آن هست و این یک نکته­ی بسیار مهم در طراحی گرافیک مجله است که شما تنوع داشته باشی اما در تمام صفحات مجله و یک دوره، وحدت تفکر وجود داشته باشد.

به قول مرحوم ممیز، مجله یک محوطه است و این شانس را هر کسی ندارد که مجله کار کند، به دلیل اینکه مجله یک سری خصوصیت‌هایی دارد به خاطر توالی انتشارش به خاطر اینکه طراح گرافیک باید به یک تعداد قابل توجهی صفحه فکر کند؛ حالا شصت و چهار صفحه، هشتاد صفحه بعضی مجله­ها صد صفحه است. این‌که گرافیست بتواند در یک زمان محدود برای این صفحه­ها یک فکر بزرگ بکند، باعث صیقل داده شدن ذهن طراح می­شود و معمولاً گرافیست­هایی که سوابق کار مجله دارند گرافیست­های موفق­تری هستند. آن کسی که قدر چنین محوطه­ای را بداند طبیعی است که تلاش می­کند که برای هر دو صفحه بنشیند و فکر کند. و این خیلی ستودنی است.

 


پالت رنگ یوزباشی برای یک مجلة ریاضی

پوراکبری: یکی دو تا نکته­ی مثبت هست که اساتید هم فرمودند. یکی همین یونیفرم بودن جلدها است که واقعاً مجله را از دیگر مجله­ها جدا می­کند. بعد این پالت رنگی است که حسین یوزباشی دارد. خیلی حسن بزرگی است در موضوعی که این قدر خشک هست بتوانیم آن قدربا رنگ و با فرم­ها بازی کنیم. یکی دیگر هم استفاده از فضاهای مثبت و منفی در صفحات هست که جایی نمی­بینید صفحه­ای خیلی خیلی شلوغ باشد یا صفحه­ای خیلی خلوت باشد. ولی یک مسئله به نظر من تیترها هست که جا دارد رویشان بیشتر کار شود؛ بعضی از آن‌هایی که دست­نویس کار شده خیلی خوب جا افتاده، ولی بعضی­هایش به سمت کودکانه شدن رفته است و در بعضی موارد هم محل قرار گرفتن تیترها می‌توانست تغییر کند تا مثلاً هم تصویر بهتر دیده می­شد و هم خود تیتر. ضرورتی ندارد که تیترها همه جا بالا قرار بگیرند.

 

گرافیک برهان: گام‌های بلند به سمت تعالی

طلائی: آن چه مشخص این است که مجلة برهان چند گام درشت به سمت تعالی برداشته و این، ماحصل تعامل بین گروه تألیف و گرافیک این مجموعه است و فعل «خواستن» را این دوستان خیلی خوب مشترکاً صرف کردند. هرچند گام­های اول است و انتظار ما این است که در سال‌های آینده گام­هایشان را بلندتر بردارند. ما بایست از آن زمانی بترسیم که این خط رشد بدون اتفاق و افقی بشود.

 همانطور که قبلاً گفته شد، دردورة بیست و یکم مجله (سال اول کار آقای یوزباشی) خیلی از رنگ استفاده شده بود. در جلسات نقد و بررسی که سال اول برگزار شد خیلی هم تأکید شد که از رنگ کمتر استفاده شود. البته این اتفاق تا حدودی افتاده است. به نظر من از سفید بیشتر باید استفاده کنید. رنگ سفید هم خودش رنگ است. علاوه بر این نکته، باید بگویم که آقای یوزباشی در تصویرسازی به یک بیانی رسیده است که در دنیا هم مرسوم است و زبان روز گرافیک دنیا است و خیلی هم به جا استفاده شده و به وفور در پشت جلدها این را می­بینیم یا در جای جای مجله این تکنیک را می­بینیم که از اِلِمان هندسی خیلی ساده به یک تصویرسازسی خیلی پرتحرک رسیده است. این خیلی خوب است چرا که شخصیت این جنس تصویرسازی به ریاضیات خیلی می­خورد. انگار که شما با ابزار ریاضی رفتید تصویرسازی کردید. البته انتظار می‌رود که در کل مجله این شخصیت را خوب و زیاد ببینیم، ولی ناگهان شخصیت دیگری در مجله دیده می­شود که آن هم اجرای خود آقای یوزباشی است. مثل آن آدم­ها با ماهیچه­های دست­های بیرون زده و خیلی گردن کلفت. بهتر است از تصویرسازی­هایی استفاده کنیم که هم هارمونی مجله بیشتر شود و هم اگر یک صفحه از آن را دیدیم، بدون اینکه نام برهان را ببینیم، بفهمیم که مجله، مجلة ریاضی می­تواند باشد نکتة دیگر این است که آقای یوزباشی انگار این ذهنیت برایش ایجاد شده که روی جلدش را خودش کار کند، تایپوگرافی را خودش کار کند، صفحه­آرایی را خودش کار کند، تصویرسازی را خودش کار کند، ... . ما می­توانیم از تخصص­های آدم­های دیگر هم استفاده کنیم. ما آدم­هایی داریم که فقط تایپوگرافی کار می­کنند که با بعضی از مجلات ما همکاری می­کنند. یا از تصویرسازی­های دیگران استفاده کنیم. از آن‌ها بخواهیم آن جور که ما می­خواهیم کار کنند و ما فقط مدیریت کنیم تا استاندارهای مجله به سمت جلو برود.


 

تنها مجلة ریاضی که ترسناک نیست!

اوجیان: وقتی حجم کار را در کار آقای یوزباشی می­بینم احساس می­کنم که ایشان در استفاده از متریال دیزاین احتمالاً یه چوب جادویی دارند. چون من خودم خیلی سعی کردم با آن کار کنم و کار خیلی سختی است. من حسن­های مجله را رد می‌شوم و به یک چیزهایی که در ذهنم بود اشاره می­کنم:

خیلی خوب است که جلد یک شخصیت جداگانه دارد و شما خواستید جزء محتوا ببینیدش. ولی به نظر من جلد باید به داخل صفحات لینک داشته باشد. شاید اگر محتوایی که پشت جلد کار شده جور دیگری در داخل مجله کار می‌شد، شخصیت جلد را به داخل مجله ربط می‌داد. نکتة دیگر مسئلة پالت­های رنگی است. من خودم با حجم رنگ به عنوان بدنه زیاد موافق نیستم. یعنی با اینکه خیلی تنوع رنگی را دوست دارم ولی احساس می­کنم حضور رنگ باید یک دلیلی داشته باشد. در کار ما جاهایی که متن داریم، فضای سفیدخوانی هم خیلی مهم است. در برهان معمولاً زیر متن عکس یا یک بافتی، یک رنگی وجود دارد. دیگر این‌که وقتی استوری‌بُرد یک مجله را روی دیوار نگاه می­کنی، باید یک جاهایی فراز و فرود ببینی. یعنی یک جاهایی ضربه داشته باشد و یک جاهایی طرف را آزاد بگذارد. درست است که شما مجله را دوصفحه دوصفحه نگاه می­کنید ولی باید آن را کلی هم دید. به نظر من یک جاهایی در برهان باید فضاهای آزاد داشته باشد. دربارة فونت تیترها یک جاهایی من با آقای طلایی موافق هستم. احساس می­کنم که تیتر یک شخصیت جداگانه دارد و همیشه باید ثابت باشد و یک جایگاه خاص داشته باشد. ولی وقتی مجله شما را نگاه می­کنم احساس می­کنم یک جاهایی اتصال­ها و حتی ترتیب خواندن کلمات مشکل بود. در اتصالات هم یک جاهایی مشکل داشتم. دربارة بافت‌ها هم آقای پارسانژاد گفتند. همه جا یک بافتی وجود دارد و به نظر من هم خواننده را آزاد نمی­گذارید. مخصوصاً آن بافت شطرنجی خیلی غالب است. البته فکر می­کنم به خاطر ریاضی بودن کار است. من خیلی خوشحالم که کلاً مجله­ای که راجع به ریاضی است، اصلاً  ترسناک نیست یعنی آنقدر جذاب است که من اصلاً این حس را نداشتم که دارم مجلة ریاضی می‌خوانم.

در ادامة صحبت­های آقای طلایی واقعاً خیلی نکتة مهمی است که شما بتوانید هر سال تغییری در مجله ایجاد کنید که با سال قبل تفاوت کند. متریال دیزاین و فلت دیزاین یک بدی دارند این است که زود تمام می­شوند مگر این‌که در آن از عکس استفاده کنید یا این‌که پالت­های رنگی را عوض کنید که متأسفانه فکر می­کنم یکی از نقطه­ضعف­های متریال دیزاین و فلت دیزاین اصلاً همین است که پالت­های رنگی محدود دارد.

 

فانتزی مجله را بیشتر کنید

بندی: یادمان نرود که مخاطب مجله­ی ما سیزده تا پانزده ساله است، بزرگ‌سال نیست، گرافیست هم نیست. این مجله، مجله­ای است برای اینکه محتوای آموزشی را شیرین­تر بند و فضایی برای یادگیری بچه­ها ایجاد کند. اشکالی من که روی کار آقای یوزباشی وارد می­کنم این است که پالت رنگش بسیار زیباست ولی خیلی وسیع است؛ این پالت رنگ رو صفحه می­تواند بیاید ولی در اجزا ریز بشود و زمینه­ها سفید باشد زیرا چاپ ما پاسخ‌گو نیست. البته به قول آقای اوجیان، کاغذ ما در مجلة برهان کاغذ خوبی است و چاپ­ها هم نسبت به قبل خیلی پیشرفت دارد. من می­بینم که نسبت به پارسال آقای یوزباشی همان روحیه­ی کاری را حفظ کردند ولی یک جاهایی آمدند زمینه­های رنگی را حذف کردند و کار خیلی قدرت گرفته است. وقتی در صفحه­ای که پر از رنگ است، هم تایپوگرافی داریم، هم تصویرسازی، هم عناصر پس زمینه، کار حیف می­شود. به نظرم آقای یوزباشی باید انرژی­شان را ذخیره کنند علاوه براین، من معتقد نیستم که گرافیست تمام تصویرسازی­ها را خودش انجام بدهد. بگذارید گرافیکتان دیده شود. من پارسال در تصویرسازی امتیاز بیشتری به شما می­دادم چون از تنوع تصویرساز استفاده می­کردید. فکر می­کنم امسال مخاطب سیزده ساله خسته می­شود. پارسال یک جاهایی مجله فانتزی بیشتری داشت و به نظر هدایت شد که آقای یوزباشی فانتزی را کم کنند. من الان پسرم جوان است و مجله­ی شما را بسیار می­پسنده آیا نوجوان سیزده ساله یا پانزده ساله هم می­پسندد

 

بهترین استفاده از فرصت‌ها

شیخ‌رضائی: فکر می‌کنم آقای یوزباشی از فرصتی که خانم چمن­آرا در مجله به او داده به بهترین نحو استفاده کرده است. همین فرصت را طراح­های دیگر در مجله - حداقل در ده سال اخیر- داشته‌‌‌اند و خب ما خروجی­های خیلی مثبتی از لحاظ دانش گرافیکی، تصویرسازی و قواعد تصویری ندیدیم. به نظرم آقای یوزباشی کمی بیشتر از توانش مایه گذاشته است. می‌خواهم به حسین یک انتقاد خودمانی بکنم: او به قولی همة هنرهایش را اینجا رو کرده. به نظرم آقای یوزباشی می­توانست خیلی از هنرهایش را رو نکند که قطعاً هرچه شما هنرهاتون را بیشتر رو کنید توقع و انتظارها بیشتر می­شود و پیکان نقد بیشتر سمت شما نشانه می­رود. من هم چند تا نکته را عرض کنم. از جلد که شروع کنیم به نظرم  جا دارد که باز هم روی نشانة مجله یک بازنگری داشته باشم. در بحث تصویرسازی، تصویرسازی جلدها خوب است و همین که شخصیت محور شدند، خودش یک یونیفرم بصری خوبی ایجاد کرده است. منتها باید از زاویة تصویرسازی یک انتقادی بکنم که یک مقدار تنوع پلان دوربینی داریم. مثلاً یک جاهایی رو جلدها خیلی کلوزآپ­تر شده و در بعضی­ها نمای متوسط. اگر  اینها همه در یک قد و قواره استفاده می­شدند، بهتر بود. در بحث استفاده از رنگ رنگ مشکی، از جلد که شروع می­کنیم تا انتها چه در جلد چه در تیترها از سیاه خیلی استفاده شده است. خیلی جاها خود این نوشتارها و حتی این دسن‌ها در جلدها می­توانست رنگی باشد. یعنی همان تنفس فضایی که دوستان در بحث صفحه­آرایی می­گویند را می­توان در رنگ تایپ­ها هم لحاظ کرد. در بحث طراحی حروف هم به نظرم جذاب کار را کرده ولی همان میزان نمک استفاده­اش را به نظرم در دوره­ی جدید یک بازنگری­ای بکنید. شاید لازم نباشد همه جا  ما از طراحی حروف دست­ساز استفاده کنیم. دربارة ابعاد تایپ­ها در صفحات، خیلی جاها تیترها به متن یا تصویرسازی خیلی غالب است. در بحث سفیدخوانی، صفحات کمیک در مجله از لحاظ تصویری خیلی خوب دیده می­شود چون حاشیه­هایش سفید است در تزیینات صفحه، به نظرم این آیکون­هایی که استفاده کردید، مثل آیکون پازل‌ها به نظرم بودنشون قشنگ لست ولی در جاهایی، ابعاد و ترکیبشان از نمک کار کم می­کند. اگر می­خواهیم آن تکرار کنیم، به آن تنوع رنگ بدهیم. یعنی الزام ندارد که همة پازل‌ها را در یک الگوی پالت رنگی ببینیم این بحث­هایی که میگم واقعاً تخصصی هست من بخواهم این ایرادها را از مجلات دیگر بگیرم خیلی بیشتر انتقاد هست. در چند سال اخیر من بعضی وقت‌ها که از بیرون جلدهای مجلات رشد را می­بینم، خیلی عصبی می­شوم. بعضی از جلدها در گروه نشریات به معنی واقعی خیلی بدآرت هست. نکته­ای که به نظرم مغفول ماند، صفحه­های دو و سه جلد مجله است. حسین واسه جلد و صفحات داخلی فکر زیاد کرده ولی به نظرم الزام نداشت که همه­اش را تصویرسازی کار کند. چه بسا می­توانست از عکاسی هنری و از عکس­هایی که بیان هنری دارند در این صفحات استفاده می­کرد ولی خیلی ثابت. البته کلاً آقای یوزباشی سعی کرده که سواد بصری مخاطب را رشد بدهد. حالا که این نگاه را دارد، به قولی یک همت دیگر هم بکند و این صفحات دو و سه را هم کلاً با عکس­های هنری پیش ببرد.

 

فاصلة زیاد گرافیک برهان با سایر مجلات تخصصی

فتحی: دوستان همه­ی نکته­ها را گفتند. من فکر می­کنم با فاصله­ی زیادی گرافیک مجله­ی برهان (که موضوعش تخصصی است) با مجلات دیگر به خصوص مجلات تخصصی دفتر فرق می­کند. فقط دو تا نکته به نظرم می‌رسد که بگویم. یکی این که سبک نصویرسازی این دوره (دورة بیست و دوم) تقریباً با این گروه سنی و به خصوص تیپ مجله که مجلة ریاضی است هماهنگ­تر است. ولی بعضی تصویرسازی­های سال گذشته شاید برای مثلاً مجله­ی دانش­آموز مناسب­تر بود تا مجله­ی برهان. یک نکته­ی دیگر این که نمی­دانم برای دانش­آموزان راهنمایی چه جذابیتی دارد که هر شماره یک عکس ریاضی­دان را روی جلد ببینند با توجه به اینکه بعضی تصاویر اصلاً کاری نمی­کنند و فقط یک چهره است. شاید این نظر تیم مجله بوده که عکس ریاضی­دان­ها باشد. ولی جدا از طراحی­اش که خوب است، خود موضوع و این تکراری که هر شماره دارد، فکر نمی­کنم برای بچه­های این سن خیلی جذاب باشد.

 

وقتی سفارش خوب به گرافیست داده شود

محمودیان: دست شما درد نکند من هم مجله را که می­دیدم واقعاً از گرافیکش خیلی لذت بردم و مهم­تر از آن از همکاری بین تیم تولید و گرافیکش که به نظرم خیلی موفق بوده و خیلی هم این همکاری مهم است. منظورم این است که یک گرافیست وقتی می­خواهد شروع کند یک سفارش خوب خیلی می­تواند کمکش کند. مثلاً ما همیشه مشکل را داریم که جلد باید یک ارجاعی به داخل مجله داشته باشد ولی در بسیاری از مجلات معمولاً این را نداریم و دربارة مناسبت‌ها است. این خیلی خوب است که در برهان، ارجاع روی جلد حداقل به پشت جلد است. البته خیلی بهتر و تخصصی­تر میشد رویش کار کرد که دربارة آن دیگر دوستان نکات را گفتند. راجع به رنگ هم گفتند. به نظرم خیلی رنگ­ها خوبند. حرف دوستان درست است که سفیدخوانی باید رعایت شود ولی به نظر من رنگ­ها خیلی جذابند. فقط این را رعایت کنید که وقتی شما دوصفحه سفید دارید دوصفحه هم رنگی باید کار کنید. تیترها هم به همین ترتیب خیلی خوب کار شده و من همیشه این مشکل را داشتم دوست داشتم این تیپی کار کنم آرزوم بود ولی نمی­توانستم و حالا می­بینم این کار انجام شده است.

 

سردبیر، ایندیزاین بلد است!

نعمت‌الهی: ما در بخش تولید هستیم. با 28 تا مجله در ارتباطیم. خانم چمن­آرا تنها سردبیری است که در بخش تولید پا می­گذارند و تا لحظه آخر مجله را تعقیب می­کنند و خب ایشان به ایندیزاین هم تسلط نسبی دارند. اغلب سردبیرهای مجلات ما فقط در حیطة خودشان کار می­کنند و به بقیة حیطه­ها وارد نمی­شوند. ولی حسنی که خانم چمن­آرا دارند و عامل موفقیتشان هست این است که خودشان در بخش تولید  فعالیت می­کنند، تک تک مراحل تولید مجله را دنبال می­کنند؛ از وقتی که به تولید می­رسد تا به چاپ. یعنی روی تمام فعالیت­های مرتبط با مجله مسلط هستند و این یکی از عامل­های پیشرفت مجله بوده است. ما با اینکه در بخش تولید مجلات هستیم ولی خیلی از سردبیرها را نمی­شناسیم و فقط اسمشان را در مجله می­بینیم. خانم چمن­آرا از معدود سردبیرهایی هستند که ساعت­ها در واحد تولید می‌نشینند و راجع به مجله صحبت می­کنند خودشان بعضی وقت‌ها کار مدیرداخلی یا کار گرافیست را انجام می‌دهند. این الگوی خیلی خوبی است برای بقیة سردبیرها، برای این که بدانند مجله در چه مرحله­ای هست، کجا رفته، چه شده و ادامه­اش چه خواهد شد.

 

چهار صفحة جلد را دوست دارم

همتی: به عنوان یک مخاطب عام و عادی چند تا نکته عرض می­کنم. من خودم به شخصه چهار صفحة جلد مجلة شما را خیلی دوست دارم. یک دلیلش شاید به دلیل طراحی محتوایی باشد که شما می­کنید. طبیعتاً براساس این طراحی آقای یوزباشی هم به بهترین شکل ممکن جلدها را عرضه می­کند. جلدهای مجله برهان به نوعی فرازمانی هم هست. هر کدام از این صفحات خودش یک پوستر آموزشی است که می­تواند بزرگ چاپ بشود و در مدارس، در کلاس‌ها، و در سال‍های مختلف استفاده بشود. محتوایش محدود به یک زمان و مکان نیست. اما صفحات داخلی: می‌دانید که کار من اینجا این است که دوبار پرینت سیاه و سفید مجله را می­بینم و مجله را زمانی به شکل واقعی نگاه می­کنم که چاپ شده باشد. زمانی که نسخة چاپ شده را ورق می­زنم، هنوز نسبت به جلدها همان حس را دارم ولی درمورد داخل نه. البته این ملاک نیست که بچه­ها هم همین جوری حس کنند. یک نکته­ای که آقای پارسانژاد گفتند که تک تک این صفحه‌ها به شکل مستقل خوبند ولی وقتی پشت سر هم قرار می­گیرند من به عنوان خوانندةعادی اذیت می­شوم. حالا دلیلش را دوستان بهتر می­دانند. نکته­ی دیگری این که آقای یوزباشی همة مجله را خودشان تولید می­کنند و این مثل این است که ما به خانم چمن­آرا بگوییم که شما به عنوان سردبیر همة محتوای مجله را خودت تولید کن؛ خودت مصاحبه انجام بده، خودت گزارش تهیه کن، خودت مقاله بنویس، خودت ترجمه کن. این کاری است که آقای یوزباشی در گرافیک مجله می­کند و به نظر من این نقطه­ضعف بزرگی است.

 

تیم خوب با حساسیت‌های سردبیر

ناصری: حضور شما عرض شود که رشد برهان بالاخره مجله­ای قدیمی است و بیش از بیست سال عمر دارد. کاری که ما در این چند دورة اخیر انجام دادیم این بوده که یکی این مجله را از فصل­نامه به ماهنامه منتقل کردیم، تا جزو مجموعه­ای باشد که بیشتر و مرتب دیده شود و بیشتر مخاطب خود را جذب کند. دیگر اینکه مجله تک­رنگ بوده، دورنگ شده و بالاخره چهاررنگ شده است. به نظر من در این دو سه سال اخیر تیمی که دارند کار می­کنند در واقع تیم خیلی خوب است با نوع حساسیت­هایی که خانم چمن­آرا دارند و کار دارد خوب جلو می­رود.

منتها یکی از چیزهایی که توجه من را در دو دوره اخیر جلب کرد، روی جلدهای مجله بود. به نظر من بچه‌ها خوششان نمی­آید. ما که در دهة هفتاد روی جلدهای مجلة جوان تصاویر دانشمندان ایرانی معاصر را کار می‌کردیم، بازخوردی که داشتیم این بود که بچه‌ها خوششان نمی‌آمد. البته این نیاز به یک تحقیق میدانی دارد. مثلاً نمی‌دانم آن چهره­هایی که تصویرسازی می­شود و تقریباً یک شباهت­هایی به هم دارند، چه جذابیتی دارد؟. البته من نمی‌گویم که کار در حدِ حداقلی بوده؛ بلکه قطعاً یک تفکری پشتش بوده که بالاخره این شخصیت­ها را به این کیفیت عرضه کنید. عرضم این بود که دفتر مجله در یک جامعه­ی آماری نظرسنجی بکند. چون به نظر می‌آید شما الان «هرکسی از ظن خود شد یار من» و با تجربة شخصی خودتان دارید گیش می‌روید. جناب یوزباشی تجربة اطرافیان خودش را می­گوید. من هم دارم تجربة شخصی خودم را طی دوران معلمی و دریافت خودم را می­گویم. ازطرفی یک چیزایی در مجلات رشد هم حسن است و هم عیب؛ مثل این که برای یک دورة مجله، جلدها با یک برنامه مشخص پیش برود. این که چیزی باید یک دوره برود می­تواند حسن مجله باشد که آنقدر راجع بهیک صفحه­ای، یک سرفصلی، فکر بشه که برود برای یک دوره. ولی عیبش این است که اگر کسی ایراد جدی ای به آن وارد کرد بگوییم دیگر امسال را برویم. توجه کنید که دانش­آموزان فقط در سه سال مجلة شما را می­خوانند و شما با یک اشتباه، یک سوم زمانی که مخاطب شما وجود دارد را از دست می‌دهید.

نکتة دوم من احساس می­کنم که اکنون که مجله رنگی شده، شما دوست دارید که حداکثر استفاده از رنگ بشود. به نظر می­رسد در بعضی قسمت­های مجلة برهان، خیلی از رنگ استفاده می­شود. شاید در جاهای تخصصی بالاخص در ریاضیات این کار خیلی جالب نباشد. البته محل توجه دارد که اساساً چقدر باید از رنگ در یک مجلة تخصصی دانش‌آموزی استفاده بشود؟ ما سواد بصری خود را اول از کتاب درسی می­گیریم. می‌بینیم که کتاب ریاضیات با علوم یا جغرافیا فرق دارد. حالا این سؤال مطرح است که این همه رنگ در این مجله مفید است یا خیرکه شما صاحب‌نظران می­توانید به آن جواب بدهید.

 

و حرف‌های آخر ...

پارسانژاد: ببینید تصور من بر این است که موقعی که می­خواهیم نظر بدهیم، نقد بکنیم و تعریف بکنیم، گاهاً یک مقداری سلیقه را حاکم می­کنیم. حتماً در هر نظری، سلیقه وجود دارد. و سخت است که آدم بخواد قواعد و منطق و اصول را بگذارد اول و سلیقه­اش را هم قاطی بکند. به این دلیل می‌خواهم بگویم که اگر حسین یوزباشی هوشمند نباشد، شنیدن تمام نقدهای ما و رعایت کردنش باعث می­شود که برهان، یک مجلة خیلی مغشوش شود! من به عنوان یک پیشنهاد و یک توصیه به او می­گویم که تو خودت به عنوان یک طراح باید بنشینی تمام این نظرات را ببینی که کدامشان در راه ارتقای مجله می­تواند کمکت کند یعنی آخرسر خودت هستی که تصمیم می‌گیری.

 

شریفی: همین که ما یک اثر را نقد  و پیرامونش صحبت فراوان می­کنیم نشان می­دهد که ویژگی­ها، خصوصیت­ها و استانداردهای لازم را دارا است و ما سرذوق می‌آییم و مواردی را می­بینیم و می‌گوییم که بخشی سلیقگی است، بخشی مبانی و بخشی­اش هم زیبایی شناسی است. حالا چقدر این مطالب در واقعیت می­تواند کمک بکند؟ بعضی مواقع ما مطالبی را مطرح می­کنیم که به صورت مجزا قابل قبول است ولی شاید در موقعیت و زمان و شرایط قابل قبول نباشد، حتی مشکل­زا باشد.

طلائی: باید بگویم که تیم مجله خیلی خوب است و دوست دارند مجلة بهتری داشته باشند. این دوست داشتن، انگیزة خیلی خوبی است که به سمت جلو حرکت کنید. آقای یوزباشی بایستی  این صحبت­ها را در جهت کیفیت بهتر مجله گلچین بکنند. می­دانید که ما در استفاده از پتانسیل­های دیگران محدودیت نداریم؛ می­توانیم از تصویرسازهای خوب استفاده کنیم. همانطوری که شما یک رسام حرفه­ای برای خودتان پیدا کردید، در عکاسی، تصویرسازی، تایپوگرافی هم می­توانید این کار را بکید و ایشان مدیریت بکنند. ما انتظار نداریم که شمارة بعد این مجله خیلی متفاوت­تر از این باشد، ولی صیقل بخورد. مثل خوشنویسی ما که بعد از ده قرن صیقل پیدا کرد تا رسید به حالا. الان دیگر کسی نمی­تواند ایرادی به آن بگیرد. صبر ما زیاد  است.

  • حسین یوزباشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی