گفتگو با علی اصغر یوزباشی
مشاهده نگینی در میان بوستانی از درختان تنومند آنهم در کنار ساختمانها و بناهای امروزی میتواند پای هر رهگذری را سست کند گوئی از تاریخ گذشته طرحی در پیش چشم داریم. سالهاست هنرمندی بی ادعا در سکوت به پشتوانه عشقش آثار ارزشمندی را خلق میکند او متواضعانه خودش را هنرمند نمیداند ولی مشاهده کارهایش همگان را بر آن میدارد که او را یک هنرمند قلمداد کنند.
علی اصغر یوزباشی با دستان توانمند و هنرمندش روایتگر عشق به خدا، اهل بیت و شهدا برای آیندگان است. به گفته خودش تحصیلات آکادمیک ندارد و آثارش را به صورت تجربی خلق کرده است. او در سال 55 از رشته فنی ماشین ابزار فارغ التحصیل شد. در سال 60 در راستای اهداف انقلاب وارد حوزه هنری شد و تا سال 72 مسئول کتابخانه حوزه هنری بود. درسال 72 به دلیل تغییر سیستم کتابخانه به بخش تجسمی وارد شد و مسئول اجرائی کارگاه مجسمه سازی شد. چند سالی به عنوان مسئول در آنجا مشغول بود اما چون درون مایه و ذوق هنری داشت طی مرور زمان به مجسمه سازی علاقمند شد. استاد از سالهای 75 و 76 در زمینه مجسمه سازی شروع به فعالیت کرد که کارهایش بیشتر تجربی بود او اگرچه در این زمینه آموزشی ندیده بود اما با کار در کنار دوستانش و به طور تجربی این فن را آموخت. از جمله کارهایش میتوان به مجسمه خوارزمی در دانشگاه امیرکبیر و مجسمه سعدی در جزیره کیش اشاره کرد. همچنین استاد مجسمه ابن سینا را نیز به تنهائی اجرا و طراحی کرده است. یکی دیگر از کارهای استاد: . . . بهتر است از اینجای ماجرا به بعد را از زبان خودش بشنویم:
- این روزها حضور شما در صحنه هنری حوزه هنری و سطح کلان کم رنگ شده است؟
حضور پررنگ ما در این عرصه به زمانی برمیگردد که در این فضای پررنگ و برق هنری نبودیم. به زمانی برمیگردد که در جلوی درب کتابخانه حوزه هنری سنگر به پا میکردیم. آن زمان جناب آقای عالی مسئول واحد تجسمی بودند که به دعوت ایشان بنده به عنوان مدیر بخش مجمسه سازی واحد تجسمی حوزه هنری مشغول به فعالیت شدم. البته از ابتدا در این مسیر به طور علمی سررشتهای نداشتم و بیشتر مشغول تجربه اندوزی بودیم که کم کم سعی کردم تجربیاتم را در مرحله عملی به صورت کاملاً حرفهای اجرا کنم.
- مهمترین آثاری که خلق کردید؟
آلبومهای گستردهای در این میان وجود دارد که میتوانید ملاحظه کنید اما در ماه مبارک رمضان بود که یک ماکت مومی برای موزه امام علی (ع) اجرا کردیم که پس از اینکه اجرا تمام شد به ما خبر دادند که در این موزه مجسمههای حجمی وجود ندارد و باید اثر دیگری خلق کنیم این اثر ماند تا زمانی که صدام سقوط کرد که پس از آن توسط برادران سپاهی ما در نجف اشرف برنامهای در این زمینه برگزار کردند که اثر به نجف ارسال شد و به نوعی در همان سرزمین نیز ماندگار و ثابت مانده است.
- خبری هم از شرکت در جشنوارهها و فستیوالهای مختلف هم که نیست؟
کلاً علاقهای به شرکت در این مراسم ندارم بیشتر سعی میکنم برای احساس درونی و دل خودم کار کنم همین مجسمه حریم که در حوزه هنری نصب شده است مواد اولیه آنرا از ضایعات حیاط حوزه هنری جمع آوری کردیم و با عشق و احساسی که به این اثر داشتم اجرای این مجسمه را به دست گرفتم و نتیجه هم امروز کاملاً قابل روئت است. البته این مجسمه برای افتتاح یکی از بخشهای سینمائی بدست جناب مومنی اجرا شد که عکسی هم از آن دوران به عنوان سند دوستیمان با جناب مومنی داریم که در آرشیو موجود است.
- با کار کردن سفارشی مخالفتی ندارید؟
اگر کار کردن در مسیر هنری هنرمند باشد مشکلی وجود ندارد. یادم میآید زمانی که قیصر امینپور فوت کرد بنده تا چهلم ایشان مجسمهای از او کار کردم که این کار کاملاً دلی بود اصلاً بحث سفارشی در این میان نبود. در این مسیر حتی جناب مومنی که رئیس حوزه بودند کوچکترین کمکی نکردند. اما شهرداری منطقه شش به خواست خودش این اثر را خریداری کرد و در پارک ملت نصب کرد. خوب حوزه هنری که داعیه دار حمایت از هنرمند متعهد است کجا بود. آیا این وظیفه شهرداری تهران است که از هنرمندان متعهد حوزه هنری حمایت بکند.
- با این رویکرد بهتر نبود ترک حوزه هنری میکردید و مانند بسیاری دیگر از هنرمندان به صورت مستقل به خلق اثر میپرداختید؟
اینکه ما در حوزه بمانیم یک تکلیف است برای چه باید از حوزه هنری برویم اینجا مأمن ما است. آیا حقوق 500 هزار تومانی حوزه هنری در این وادی هرکی به هرچی دردی از هنرمند دوا میکند. آیا این ماندن برای هنرمندان منفعتی خاص به همراه دارد؟ مشکل از جائی شروع شد که هنرمندان مجسمه ساز با حضرت آقا دیدار کردند و نظریاتشان را به گوش ایشان رساندند ایشان هم تکلیف کردند که ما بمانیم و حوزه هنری را خالی نکنیم و امروز شاهد این هستیم که همین ماندن در حوزه هنری برای بسیاری از این مدیران سنگین است.
- مگر رویکرد سیاست حوزه هنری چیزی مغایر با اهداف فرهنگی و هنری نظام است؟
شاید در این مسیر همسو باشند اما از حرف زدن تا بنای عمل را گذاشتن دنیائی فاصله است. هرکسی میتواند ادعای مسلمانی کند اما آیا همهی ما مسلمان حقیقی هستیم اگر پول و امکانات را در سر راهت مشاهده کردی و از آن گذشتی میتوانی مدعی هنرمند متعهد بکنی. امروز میبینیم افرادی که تا دیروز تنها یک هنرمند ساده بودند امروز با بدست آوردن جایگاههای مدیریتی رنگ و لباس و شخصیت و حتی نحوه سلام و احوال پرسی کردن این افراد تغییر میکند امام این مباحث را به ما یاد نداد ایشان معتقد به پرهیز از نفس بودند.
- سفارشی کار کردن را یک معضل دیدید؟
اگر خاطرتان باشد برای مراسم 9 دی حوزه هنری طی یک فراخوان از هنرمندان عرصههای مختلف دعوت کرد برای این مراسم خلق اثر کنند خوب کدامیک از هنرمندان به اصطلاح متعهد حوزه هنری برای این حرکت که منشأ خوبی برای بیداری اسلامی در طول تاریخ محسوب میشود اثری خلق کرد؟ خوب اسم این هنرمندان را میتوان متعهد گذاشت؟ هنرمند متعهد را برای چه کسی و چه زمانی میخواهید؟ آیا همه چیز تنها به حرف زدن است؟ چرا کارها باید برای ریا باشد چرا مسیر نگاهها به سمت نگاه آماری حرکت داده میشود که این نوع نگاه بسیار ضرر دارد. امام همیشه میگفتند بسیج تنها نباید اسلحه بدست بگیرد باید در عرصههای دیگر هم شور و اشتیاق و حرکت وجودیاش را نشان دهد که مقولاتی مثل 9 دی از بهترین زمینهها است.
- ما شاهد این هستیم که برخی دیگر از هنرمندان از همکاران شما دارای امکانات لازم هستند و حتی مجسمههای قوی از شهدا و مفاهیم دینی و مذهبی و اعتقادی در سراسر ایران اجرا و نصب کردهاند.
ببینید متعهد بودن یک تعریف خاص دارد. به یاد دارم در یک سمپوزیوم شهدا در پارک ولایت هنرمندی میگفت ببینید کار به کجا رسیده و ما را چقدر گشنه نگاه داشتند که باید از این نوع کارها انجام دهیم!! خوب این حرف در مراسمی گفته شد که برای شهدا برگزار شده بود. خب این نشان میدهد که پشت این حضور هیچ اعتقادی وجود ندارد و هنرمند تنها برای امرار معاش این مقوله را پذیرفته است. چون این یک اثر سفارشی است و باید انجام بگیرد پس این اثر بدون ذرهای اعتقاد خلق میشود و قرار است برای آیندگان هم جاودانه بماند. خود من کارهائی مثل قیصر امین پور یا سید حسن حسینی و یا بسیاری از مجسمههای دیگری را داشتهام که کاملاً دلی کار شده است و هیچ کدام از هزینههای ساخت یا خرید آنها را حوزه هنری نداده است.
- با توجه به وجود یک نوع تفکر خاص کاسبکارانه در بعد هنر مجسمه سازی در قبل و بعد انقلاب رشد این بعد هنری را در نزد هنرمندان امروز چگونه میبینید؟
متأسفانه امروز کمتر کسی برای دلش کار میکند. اهالی فن این هنر را خالی گذاشتهاند و هجرت کردهاند. بنده به همه این موضوع را گفتهام و تأکید کردهام که اگر انقلاب نمیشد آیا هنرمندان ما اینقدر دیده میشدند؟ آیا هنرهای ما به خصوص مجسمه سازی دیده میشد که استادی بتواند به رتبه استادی برسد و در دانشگاههای هنر ما تدریس بکند؟ به نظرم بزرگان ما هرچه دارند از انقلاب است. که البته تاریخ نشان داده است که هنرمندان ما کمتر قدر این موهبت را میدانند که نتیجه آنرا هم میتوان در جریان 9 دی مشاهده کرد. معتقدم بنده و هستند هنرمندانی که اگر دنیا به یک طرف حرکت کند بنده همچنان بر اصول و مبانی ولایت مدارانه خود خواهم ایستاد چرا که این تفکر و پشتوانه هنری بنده بوده است. برخلاف خیلیها که قافیه را باختند.
- پس معتقدید انقلاب اسلامی بر روی هنر مجسمه سازی ما به شدت اثرگذار بوده است؟
شدیداً بر این باور هستم که این انقلاب بزرگترین تأثیرات را داشته است. به یاد دارم در مقوله نمایشگاهی با عنوان کشتارهای بوسنی برپا شد که دوستی در آن مکان میگفت خدا کند که از این اتفاقات باز هم تکرار شود تا ما به پولی برسیم.!! این نشان میدهد که هنرمندان ما خواستار اتفاقات و فجایع انسانی هستند تا بتوانند از این مسیر با گرفتن سفارشات مختلف برای خود درآمدزائی میکنند. یعنی مباحثی مثل بیداری اسلامی. همین جناب حمید شریفی برای بحث بیداری اسلامی دهها پوستر خاص تهیه و اجرا کردند و از مسئولین حوزه هنری خواستند که با برگزاری نمایشگاهی رایگان این نظرات و نگاهها را به دیدهی مخاطبان برسانند که ایشان مخالفت کردند. آیا این را میتوان فعالیت هنری متعهد نامید؟
- عدهای از همین هنرمندان مورد نقد شما در دانشگاههای هنری مشغول به تدریس هستند این نوع نگاه به هنر در دید هنرجویان چه بازتابی خواهد داشت؟
البته دانشجو هم مانند هر انسانی دیگر قوه اختیار دارد اگر بخواهیم بگوییم که دانشجو همهی حرفهای استاد را باید بدون قید بپذیرد و این گفته یک توجیه و گفتار غلط است دانشجو هم باید برای خودش فیلتر داشته باشد.
- به هر حال به نظر میرسد تفکر این افراد از تفکرات شما جذابتر باشد؟
بله تفکر شیطان هم نسبت به مسیر خدا راحتتر است مسیر خداوند سختیهای خودش را دارد.
- سعی نکردید تفکراتتان را لطیفتر و جذابتر کنید؟
چرا فکر میکنید ما افرادی صفر و یکی هستیم. ما هم به خدا میفهمیم. نگاه کنید استاد حمید شریفی در دانشگاههای ما تدریس میکند اما بار روانی فضاهای دانشگاهی و نوع دانشجویان و این درهم ریختگی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی چقدر میتواند برای اثرگذاری اعتقادات استادی چون شریفی بر ذهن و فکر هنرجویان ایجاد انگیزه و فضا کند. در فضائی که میان هنرمندان فرق گذاشته میشود و اگر کسی از اسم فرد خاصی خوشش نیاید دایره هنرمندی وی منقطع خواهد شد. چه توقعی هست؟
- پس معتقدید که هنر مجسمه سازی بعد از انقلاب رشد چشم گیری داشته است؟
بله این نکته را میتوان به وضوح در میادین، پارکها و سراسر شهرستانهای کشورمان مشاهده کرد. ما قبل از انقلاب شاهد این فراگیری نبودیم.
- البته به نظر میرسد این تفکر خاص مقولات مذهبی به بحث مجسمه در اسلام به نوعی باعث یک سری موانعی بر سر راه رشد این رشته گذاشته باشد؟
اگر این مسیر به نوعی جهت دار و دارای موانع بسیار است برگرفته از این تفکرات نیست چرا که باید به دنبال چیز دیگری بود که یکی از این موارد مدیریت غلط هنری و اجرائی است که هرکس براساس دستورالعمل خودش مسیری را میپیماید.
- شما چگونه میبینید؟
من به این عرصه آرمانی نگاه میکنم. یعنی این جنبه از نگاه هنریمان را از امام خمینی (ره) وام گرفتهایم. ایشان در مانیفست هنریشان اشارهای به کاربردهای هنر دارند که اصلاً هنر برای چیست و کارآئی آن چگونه است. اینکه هنر صرف برای هنر باشد یک نگاه غلط است چرا که هرکسی میبایست حرفش را برای خودش بزند.
- ما طی شش ماهه دوم سال 1390 شاهد برگزاری جشنوارههای زیادی در عرصه هنری و تجسمی بودهایم که به نوعی به گفته مسئولین گل سر سبد آنها جشنواره هنری ایران 1404 بود. میخواستم بدانم که . . .
کدام گل سر سبد. این گل پرپر هم نبود. این افراد با برگزاری این جشنواره به چه موفقیتی دست پیدا کردند. اصلاً این جشنواره بیانگر چه هدفی بود؟ این جشنواره هیچ ربطی به سند چشم انداز نداشت.
- به هر حال یک جشنواره جهت دار بود؟
جهت جشنواره به کدام سمت بود. به سمت هزینه کردن بیت المال برای رسیدن به هیچ؟ به نظرم اصلاً هنرمندان خودشان هم نمیدانستند که در این جشنواره باید چه نوع کاری ارائه کنند. مثلاً اگر گفته شد که برای بیداری اسلامی اثر خلق کنید آیا کشیدن یک درخت شامل این خلق اثر هنری در رابطه با بیداری اسلامی میشود؟ کار باید به گونهای باشد که مطلب را برساند. در کدامیک از مجسمههای خلق شده این چشم انداز دیده شده بود.
- اکثر آثار هنری به خصوص در عرصه هنر مجسمه سازی کاملاً سفارشی بوده است.
خوب این موضوع که بدتر شد. نگاه کنید در بحث جشنوارهها تا به حال که اینگونه بوده است که سفرهای پهن میشود و هزینهای باید صرف شود بدون اینکه هدف کاملاً شناسائی و اجرا شود. به یاد دارم در زمان جناب آقای زم گروهی قصد داشتند جشنوارهای با موضوعیت جوان برگزار کنند. استادی در این میان معتقد بود باید کاری کرد که پول بیشتر به این سمت حرکت کند!! این نشان میدهد که اثر ماندگار و مؤثر بر ذهن جوانان که جشنواره هم برای این افراد در نظر گرفته شده است معنی خاصی ندارد اصل مطلب بازگشت سرمایه به صورت چند برابر آن است. خوب این جشنواره برگزار میشود چه چیزی عاید مخاطب و جوانان خواهد شد. دانشجوی سردرگم امروزی چه چیزی از آن متوجه خواهد شد. باز هم به یاد دارم در بحث سفارشی کار کردن در یک جشنوارهای دوستان قصد سفارش دادن آثار را داشتند وقتی ما متوجه شدیم که اسامی برخی از هنرمندان در این سفارشات وجود ندارد از قبول سفارش باز زدیم. چرا که معتقدیم چرا باید در مقولات هنری تا این اندازه تبعیض قائل شوند. چرا باید اگر مدیری از شخصی خوشش نمیآید هنرمند نزد مدیر هنرش را از دست بدهد آیا برقراری عدالت به این معنی است؟ دهها جشنواره میتوان برای این نوع برخوردها به عنوان سند نام برد که همین جشنواره 1404 یا جشنواره عاشورائی از نمونههای بارز آن هستند.
- بحث سفارش اثر به هنرمندان چینی هم که بازار گرمی دارد؟
در آن بخش هم بحث پول و دلالی غوغا میکند سفری به استان همدان داشتیم که متوجه شدیم رئیس مرکز موزه شهدای استان همدان افتخار میکند که نقاشی شهدای ما توسط گروهی از بهترین هنرمندان کرهای در حال انجام است. آثاری که قرار است جاودانه شوند در موزه نگهداری و نسلهای بعدی از این آثار شناخت و بینش بگیرند. از طرفی آیا این هنرمندان در سنگرهای ما بودهاند؟ آیا صدای خمپاره را از نزدیک گوش دادند؟ چه نوع تجربهای در این زمینه دارند؟
- برخی از مدیران دلیل این حرکت را خلأ هنرمندان توانمند و بالا بودن هزینه و دستمزد هنرمندان عنوان میکنند؟
اصلاً اینگونه نیست بهترین هنرمندان با سطح پایینترین دستمزدها در انتظار سفارش کار بسیاری از مدیران هستند همکاران بنده هنوز از غم معیشت در سطح اجتماع دچار سرخوردگی شدهاند آنوقت این هنرمندان چینی و کرهای هستند که در این میان جیبهایشان را پر میکنند که البته اگر در این میان بحث دلالی را فاکتور بگیریم.
- مهمترین راه کار از نظر شما چیست؟
به گفته امام بزرگترین راهکار برخورد با نفس است. اگر صادقانه از یکدیگر انتقاد کنیم و این انتقاد را بپذیریم و برای رفع آن تلاش کنیم به نظرم مشکل بسیاری از ما در این عرصه حل خواهد شد اما هنوز بعد از گذشت چند سال از مدیریت جناب مومنی هنوز نتوانستیم یک دقیقه با ایشان صحبت کنیم چرا که احساس میکنیم ایشان بسیاری از انتقادات را برنمیتابند. چرا که ایشان قبل از سمت مدیریت حوزه هنری فردی با روحیات خاصتر و روشنتری بودند.
منبع:http://old.ido.ir/ سایت رسمی سازمان تبلیغات اسلامی
- ۰ نظر
- ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۵۶